شیران شیروان. شیروان شهر فیلسوف اُرُد بزرگ (بزرگترین فیلسوف جهان)

شیران شیروان. شیروان شهر فیلسوف اُرُد بزرگ (بزرگترین فیلسوف جهان)

بخشی از سخنرانی بزرگ شیروان ((فیلسوف ارد بزرگ)) در دومین همایش فرهیختگان شیروان : درود بر شیروان ، شهر آزادگان ، شهر مردم نجیب و آزرم جو ، زایشگاه دودمان اشکانیان ، مردمی که طولانی ترین سلسله ی تاریخ ایران را با 470 سال بوجود آوردند .
شیران شیروان. شیروان شهر فیلسوف اُرُد بزرگ (بزرگترین فیلسوف جهان)

شیران شیروان. شیروان شهر فیلسوف اُرُد بزرگ (بزرگترین فیلسوف جهان)

بخشی از سخنرانی بزرگ شیروان ((فیلسوف ارد بزرگ)) در دومین همایش فرهیختگان شیروان : درود بر شیروان ، شهر آزادگان ، شهر مردم نجیب و آزرم جو ، زایشگاه دودمان اشکانیان ، مردمی که طولانی ترین سلسله ی تاریخ ایران را با 470 سال بوجود آوردند .

خانه اجدادی حکیم بزرگ شیروان



 
با کلیک بر روی تصویر آن را بسیار بزرگتر ببینید
چند روز پیش عکس های بسیار زیبایی از آقای مهندس منوچهر نبی زاده به دستم رسید عکس هایی که از آسمان توسط جناب آقای محمدحسین شبیری گرفته شده بود عکس ها را به پدرم نشان دادم ایشان هم محل زندگی خاندان شرکاء را به من نشان داد . اینجا بخشی از ارگ باستانی شیروان است که قدیمی ترین اقوام شیروانی در آنجا زندگی کرده و می کنند هنوز معلوم نیست خاندان شرکا در فضای تاریخی خاندان خودشان هستند یا که خیر . به هر شکل خواستم با مثلث قرمز محدوده جایی که بزرگترین فیلسوف جهان زندگی می کرده را به شما نشان بدهم .
از آقای محمد حسین شبیری به خاطر عکس های زیباشون متشکرم و از آقای مهندس منوچهر نبی زاده هم همینطور که همواره با بهترین مطالب و عکس ها به شیران شیروان کمک می کنند .
 
 نسخه پی دی اف pdf این نوشته را اینجا دانلود کنید
 
 

برچسب‌ها: مهندس منوچهر نبی زاده, محمد حسین شبیری , محمدحسین شبیری, حکیم ارد بزرگ شیروان, ارد بزرگ شیروان

منبع :
http://shiraneeshirvan.blogfa.com/post/38/




بخش نظرات عمومی :

سهیل رحمانی
پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۳ ۱۴:۴۹
چه خوب است ساختمان های محدوده رنگ بنفش توسط میراث فرهنگی خریداری شود و تبدیل به موزه ی با نام موزه ارگ شیروان یا موزه حکیم ارد بزرگ شوند . به جای واژه زشت کهنه شهر بهتر است به این منطقه بگوییم : (((ارگ شیروان)))


محمد شیروانی
پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۳ ۲۰:۳۹
چه خوب بود خانه اجدادی حکیم بزرگ ؛ می شد موزه فلسفه و حکمت . تا از همه جای دنیا می آمدند آنجا . می شد مجسمه حکیم و آثار و نوشته هایشان را آنجا گردآوری کرد و شمع حکمت و فلسفه دنیا شد .

پاسخ:
پیشنهادهای شما آقای شیروانی همیشه بینظیر بوده و هست


منوچهر نبی زاده
پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۳ ۲۱:۳۸
درود برشما ماهک خانم ابتکار بسیار جالبی بود لطفا از طرف ما از پدر بزرگوارتون هم که کمک کردن تا محل زندگی اجدادی حکیم را در این تصویر زیبا دقیق ببینیم تشکر نمایید .
ضمنا استاد می گفت آثار یکی از برجهای ارگ قدیم در منزل پدریشان هست .

پاسخ:
متشکرم از محبتتون و اطلاعات خوبی که می دهید


بجنوردی
جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۳ ۱۴:۱۵
دو بار که شیروان آمده بودم از نزدیک تپه ارگ باستانی را دیدم الان با دیدن این عکس متوجه محل زندگی حکیم هم شدم .
واقعا آدمهای بزرگ مثل همه ما آدمهای عادی در همان شرایطی رشد کردند که ما رشد کردیم اما آنها به کجا رسیدند و ما به کجا ؟؟؟

دوستدار حکیم بزرگ خراسان شمالی


ف محمودیان
جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۳ ۲۲:۳۴
با حرف آقای رحمانی و آقای شیروانی کاملا موافقم .
ما در شیروان نیاز به یک مرکز فاخر در زمینه حکمت و فلسفه داریم . نمیشه که مدعی داشتن بزرگترین فیلسوف جهان باشیم و اونوقت یک مرکز معتبر در این زمینه نداشته باشیم .


ماهک
یکشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۳ ۲۱:۵۱
خانه اجدادی حکیم از دو سمت راه دارد هم از طرف معصوم زاده و هم از طرف کوچه حکیم .
پدر من میگه در دهه 40 ، 50 و اوایل دهه 60 که مرحوم محمد حسین شرکاء (تنها عمومی حکیم) زنده بوده در منزل آنها بیا و بروی برپا بوده و بسیاری از مسئولین شیروان را می شد در آنجا دید .


ترگل بهادران
چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳ ۰:۳۳
کاش می شد این خانه های قدیمی ، باز رنگ حضور حکیم ارد بزرگ را بر خود می گرفت و ما مردم شیروان می توانستیم هر روز به دیدار حکیم و فیلسوف بین المللی شهرمان برویم


ایلیا
چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳ ۷:۱۲
ما آدمها هستیم که محیط اطرافمان ارزش و اعتبار می بخشیم حکیم بزرگ اعتبار محله ، شهر ، استان و کشورمان است . از کوچه حکیم گذشتم هیچ نشانی و یا تابلویی از نام حکیم بزرگ شیروان در زادگاه اجدادییش نبود اگر شهرداری به هویت تاریخی حکیم در شیروان بها ندهد معلوم است که شهرداری مشهد و یا کرج این خلا را پر می کنند و بزرگترین فیلسوف حال حاضر را مشهدی و کرجی می نامند.


سهیل رحمانی
جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۳ ۱۹:۵۰
از نظرات دوستان و بخصوص حمایت خانم محمودیان سپاسگذارم .



مشق مهرورزی از منوچهر نبی زاده

مشق مهرورزی

 

27 شهریورماه سال گذشته به استقبال حکیم در ورودی شرقی شهرمان رفته و همراه او به سمت محل برگزاری اولین همایش فرهیختگان شیروان حرکت کردیم در ورودی سالن غدیر وقتی عزیزان متوجه حضور حکیم شدند به رسم سنت مهمانوازی شیروانی ها ابتدا استاد شیرویه و استاد آدینه زاده هنرمندان نامی موسیقی شمال خراسان به دُهل و سوُرنا نوازی زیبای شان استقبال گرمی از حکیم نمودند

http://s4.picofile.com/file/8183100092/03.JPG

 

به محض اینکه استاد چشم اش به هنرمندان  با لباس های سنتی زیبایشان افتاد فرمودند مهری که من از آن سخن می گویم و در کمتر جای می توان یافت اینجا به زیبایی هر چه تمامتر خودنمایی می کند به رنگ لباس هایشان دقت کن این همان رنگ مهر است

http://s4.picofile.com/file/8183099976/01.jpghttp://s6.picofile.com/file/8183100042/02.jpg

 

که انها به شایستگی آن را تا کنون برای ما حفظ نموده اند .

آری او از هر لحظه استفاده می کند تا به ما مهر ورزی را بیاموزد و امروز که جسم او همراهی اش نمی کند مطمئنم بیش از پیش دلتنگ آنست که مهرورزان درس مهر او، در قاره کهن اکنون آیا درسهای خود را مرور کرده و مشق مهروزی  می کنند یا نه !

می دانم خیلی دل نگران است که در این ره چه قدر پیش رفت داشته اند و اگر حداقل توان یابد حتما باز مثل همیشه پشت سیستم  اش که او هم گویا انقدر غم استاد را خورده که حال بهتری از استاد ندارد می نشیند و به کمک هم مشق های  مدرسه مهر را بازدید می کنند .

پس ای دوستان همکلاسی  مدرسه مهر لطفا ضمن دعا برای این پیر فرزانه لطفا از بکار بردن عباراتی که بار منفی دارد از گلایه ها بپرهیزید و با درخواست سلامتی از باریتعالی برای او  و تمرکز بر خردورزی و مهرورزی همانگونه که استاد می خواهد از لحظه لحظه ها برای هدیه نمودن این ودیعه الهی به همنوعان استفاده نماییم .

چون استاد حتما در اولین فرصت این مطالب (مشق های مهرورزی ) را مرور می کند پس به هوش باشیم که اکنون انرژی مثبت  برای او بخصوص از طرف شاگردانش  بهترین درمان است .

 

به امید سلامتی حکیم

       بدرود

28/01/94

منوچهر نبی زاده


مطلبی از اکرم غلامی اولین وبلاگنویس شیروان

اکرم غلامی :

شانزده سالم بود که با اسم حکیم ارد بزرگ آشنا شدم فهمیدم شیروانی هستند . البته علاقه من به حکیم بزرگ به خاطر همشهری بودن با ایشان نبود من عاشق اندیشه های بدیع و بی نظیر ایشان شده بودم . سخنان حکیم بر دلم می نشست و این شد که شروع کردم در موردشون و افکارشون تحقیق بیشتری کردم و به جرات می تونم بگم اولین شیروانی بودم که در موردشون در انجمن های مختلف مطلب می زدم و از این بابت خوشحال بودم . خیلی سخت بود چون من راهنمایی در زمینه آی تی نداشتم سعی کردم وبلاگ ها و انجمن های اینترنتی رو بیشتر بشناسم و با کارکردشون آشنا بشوم .
1383 در سیستم انجمن دهی "ایران و کره" یه انجمن جدید باز کردم به نام حکیم ارد بزرگ ، و در آن جملات و زندگینامه حکیم ارد بزرگ را قرار دادم استقبال از انجمن بسیار بود اما متاسفانه سایت انجمن دهی ایران و کره بعد از یک سال منحل شد و به خاطر این مسئله انجمن حکیم ارد بزرگ هم که زیر مجموعه آن بود خود به خود پاک شد . بعد در سیستم سایت انجمن دهی "ایران فارم" یک انجمن دیگه با عنوان "حکیم ارد بزرگ بزرگترین فیلسوف تاریخ" ایجاد کردم که متاسفانه بعد از یکسال آنهم به سرنوشت انجمن قبلیم پیوست .
خیلی غصه خوردم
اما این مهم نبود .
مهم این بود که انجمن هایی که راه اندازی شده بود سخنان حکیم را عمومی کرده بود و هزاران هزار بازدید کننده آنها باعث ترویج هر چه بیشتر سخنان حکیم شده بود . 1386 به انجمن تاجیکستان پیوستم که در آنجا ایرانی ها و تاجیک ها و نویسندگانی از افغانستان درباره حکیم ارد بزرگ و افکارش می نوشتند .
انجمن تاجیکستان هم دوامی نیاورد و متاسفانه به خاطر رشد سریع انجمن ها و ترویج کدهای جدید خود به خود ، قابلیتش را از دست داد و آنهم حذف شد از سال 82 وبلاگ هم داشتم که به موازات انجمن ها حضور داشت آن موقع هنوز بلاگفا بوجود نیامده بود و بلاگ اسکای و پرشین بلاگ وجود داشتند .
اما من وبلاگم از سیستم وبلاگ دهی ا نیوز دات نت بود که ساپورت کننده اش استرالیا بود آنهم در اواسط سال 1385 منحل شد و دو وبلاگ من در اون سیستم پاک شد .

بزرگ شیروان, حکیم ارد بزرگ, افتخار جهانی شیروان در بستر بیماری, ارد بزرگ, بزرگترین فیلسوف جهان


این مواردی که تا اینجا رخ داده بود سالها قبل از شروع به کار سایت شیران شیروان (سال ایجاد شیران شیروان 87 است) بود پس خواهشا اینقدر نگویید شیران شیروان حکیم را به شیروان معرفی نمود ! چون این اشتباه است .
به مرور با همشهریهای دیگری مثل آقای گلیانی در سال 1384 و خانم ستارزاده در سال 1385 آشنا شدم البته یک نفر دیگر هم بود که به من خیلی کمک و تشویقم کرد آنهم آقای امیر همدانی بودند که در شهر کراچی پاکستان زندگی می کردند و هر موقع کمک می خواستم راهنماییم می کردند .
ایشان هم یک سایت داشت با موضوع سخنان بزرگان ، در "بلاگ می" که سرورش فکر کنم پاکستانی بود سال 86 آنهم پاک شد . آقای همدانی چند مجموعه سخنان از حکیم ارد بزرگ منتشر کرده بود هم ایشان هم خانم فرزانه شیدا شاعر گرانقدر که برگزیده ایی از سخنان حکیم ارد بزرگ را منتشر کرده بودند من از منابع آنها خیلی استفاده کردم .
گاهی می شنیدم فلان شبکه رادیویی و یا ماهواره ایی سخنان حکیم رو برای مخاطبینشون ارایه کرده اند و یا روزنامه و مجله ایی حاوی سخنان حکیم می دیدم خوشحال می شدم حس می کردم وظیفه خودم را به عنوان یک انسان شرافتمند به درستی انجام داده ام . چون بازتاب حرفهای ارزشمند و خوب ، خودش یک وظیفه انسانی است . بهترین سالهای جوانی من در پای سیستم و به عشق یک اندیشه و یک آرمان گذشت . خوشحالم که خودمو با بهترین اندیشه همراه کردم از این که مثل همسن و سالهام که جوانیشون رو به خیابانگردی و غیبت گذراندن ، نگذشت . یه روز شیروان رو سرچ کردم دیدم وبلاگ تازه ایی به نام شیران شیروان باز شده سال 87 اومدم دیدم 14 پست منتشر کرده بخش نظراتش رو چک کردم در یکی از پست ها دیدم یک نفر گفته باید به بزرگانی مثل ارد بزرگ که شیروانی هستند افتخار کرد .
بعدها وقتی اسم حکیم را سرچ می کردم می دیدم شیران شیروان در کنار چند نفر دیگر ، اسم حکیم را هم می آورد . برام جالب بود و البته فهمیدم ایشان هنوز پی به وسعت داستان حکیم و عاشقانش نبرده است . خانم ستارزاده هم وبلاگ شیروان زیبا در بلاگفا را ایجاد کرد که به هفته نکشیده ، بلاگفا وبلاگش رو بدون هیچ دلیلی حذف کرد ! مدتی دیپرس شد و بعدش به بلاگ اسپوت مهاجرت کرد و هنوزم که هنوزه همان وبلاگ رو داره .
آقای گلیانی هم دو انجمن راه انداخت که من عضو هر دوی آنها شدم یکیش کلا پاک شد و یکیش هم تا به امروز 5 یا 6 بار مسدود شده و هر بار با یه نام تازه ایی باز شده که هنوزم هست و می بینید .

همان موقع ها مدتی در انجمن نیک صالحی مطلب گذاشتم انجمن خوبی بود اما کاربرانش محدود بودند یک دوست خوب در آنجا داشتم به نام رویا که اونهم مثل من از عاشقان حکیم بزرگ بود و در پنج یا شش انجمن تایپیک با نام سخنان ارد بزرگ ایجاد کرده بود و یه جورایی گویا با من کورس هم گذاشته بود باید قبول کنم که اون برنده بود شاید سرعت اینترنتش خیلی بیشتر از من بود چون در نیک صالحی وقتی آمار پست های من به 450 رسیده بود آمار ارسال های او از مرز 3500 تا گذشته بود و این برای من شگفت آور بود . کم کم تب شیران شیروان و کاربرانش بالا گرفت آنها می گفتند چرا در شیروان یک خیابان به نام حکیم ارد بزرگ نیست ! البته الان هم نیست اما شورای شهر چند نفر از آدمهای نه چندان سرشناس را انتخاب کرد و یک نامگذاریی صورت گرفت و در نهایت یک زخم عمیق شد بین شیروانی هایی که در اینترنت به سرعت در حال زیاد شدن بودند و شورای شهر .
آخرش هم مثل اینکه یک نفر از همشهری ها به دیدار حکیم رفته بود پیام آورد که حکیم شیروان را دوست دارد اما تمایلی ندارند در شیروان کسی به خاطر ایشان دچار زحمت شود .
این خبر باعث شد بسیاری از وبلاگ نویسی دست بکشند و آب سردی بود بر انتظارات ما از شورای شهر و نماینده مجلس در آن دوره .
خود من یکسال سکوت کردم خیلی سرخورده شده بودم با خودم می گفتم چرا نباید در شیروان یک کوچه به نام بزرگترین افتخار تاریخ آن نباشد ؟
با خودم می گفتم چرا همه دنیا اسم حکیم ارد بزرگ هست اما در شیروان نیست ؟
اولش برام خیلی سخت بود اما کم کم با خودم گفتم خوب شیروان که دنیا نیست تازه شیروان که همیشه دست یه عده باقی نمی مونه و از اون مهمتر نسل من در راه کسب اقتدار بیشتر برای اداره شهر است پس ما مسیر خودمون رو پیش میریم تا روزی که ما بشویم مسئولین شیروان . آنوقت است که نام بزرگترین خیابان شهرمان را می گذاریم حکیم ارد بزرگ و این افتخار هم نصیب خودمان خواهد شد .
با این فکر بود که دوباره برگشتم به جهان مجازی
و دیگر هم برایم مهم نیست چه کسی در شورای شهر است چه کسی نماینده است و چه کسی مسئول است . شدم همان اکرم 16 ساله با همان احساس زیبا و لطیف .
این حس رو نمی خوام با هیچ چیزی عوض کنم .

حکیم ارد بزرگ ،اکرم غلامی،ارد بزرگ،چهره ماندگار شیروان،بزرگ شیروان


خبر بیمار شدن حکیم ارد بزرگ بدترین خبر زندگی منه .


از 24 فروردین 1394 که مطلع شدم یه جورایی زندگیم به هم ریخته نمی تونم فکرم رو متمرکز کنم با خودم میگم : خدای من چقدر زود دیر شد !

ما هیچوقت نتونستیم حکیم بزرگمون رو از نزدیک ببینیم.
نتونستیم برایش کاری کنیم.
همیشه توی آرزوهام روزی رو تجسم می کردم که در شیروان یک کاخ سفید و رویایی ایجاد کنیم و از حکیم بخواهیم بیاید شیروان و فقط برای ما جوانان شیروان صحبت کند و ما از پندهاشون استفاده کنیم و شیروانی مدرن و زیبا بسازیم .
اما الان حکیم در شهر کرج بیمار هستند یه عده میگن حکیم دیگر در این جهان نیست و ...
و من و دوستام و هیچکدام از ما مردم شیروان هیچکاری نتونستیم برای بزرگترین افتخار تاریخ شهرمان بکنیم . به نظرتون این دردآور نیست ؟ این ناراحت کننده نیست ؟
هست
هست
دوستان خوبم.
از این به بعد کاخ آرزوهای ما چی میشه ؟
میشه آرامگاه ؟!
اینه که میگم ما نسل سوخته هستیم ، پر و بالمون رو سوزندن و هنوز هم مدعی هستند .
اگر حکیم بزرگ حالشون خوب نشه دیگه دوست ندارم در ایران زندگی کنم. این شهر رو باید سپرد به ...
بگذریم . خواستم حالا که حکیم بزرگمان روی تخت بیماری است ، با شما درد دلی کرده باشم . حس می کنم سبکتر شدم. و با یک جمله حرفمو تموم می کنم: ((بزرگ شیروان همیشه دوستت داشته و خواهیم داشت )) .