حمیرا ستارزاده :
وبلاگ شیران شیروان از شما ممنونیم که همایش فرهیختگان شیروان را به این خوبی پوشش خبری دادید براستی اگر شیران شیروان نبود چه اتفاقی می افتاد ؟
امروز وقتی دومین همایش فرهیختگان شیروان را سرچ کردم دیدم تقریبا همه اخبار و عکس ها چه قبل از مراسم و چه بعد از آن مربوط به شیران شیروان است .بله می دانیم که شما از این موارد چیزی نمی نویسید چون بین مردم نیستید چون درد آنها را نمی نویسید فقط منتظر فکس و تلفن فلان اداره هستید تا عطر زده قدم رنجه کنید و گزارشکی از آن مجموعه بنویسید یادتان رفته خبرنگاران دنیا جانشان را هم برای اطلاع رسانی درست می دهند هر ساله صدها خبرنگار در راه آگاه سازی کشته می شوند آنها معتقد به آگاه کردن مردم هستند برای همین هم مردم شهرها و کشورهایشان رشد می کنند اما خبرنگاران شیروان ....
اما شما آن را به هیچ وجه منتشر نکردید پس شما به منافع مردم شیروان فکر نمی کنید
خبرنگاران چابلوس که فقط منتظر جلسه با این مدیر و آن مدیر هستند به درد شیروان نمی خورند ما نیازمند خبرنگارانی هستیم که فدایی شیروان و شیروانی باشند نه آنکه خود زهری باشند بر زخم های شیروان .
دوروش می نویسد :
خانم ستارزاده سلام
خوشحال شدم که باز مطالب شما را در این سایت خواندم
و خواستم جسارتا جهت این گلایه های که ازخبرنگاران داشتید که واقعا به حق
وبجا هم هست یک خاطره ای از یکی از مدیران که از حکیم نقل قول می کرد خدمت
شما وعزیزان عرض کنم این دوست می گفت در دولت قبل بنده را به حاشیه رانده
بودند و خیلی مشکلات روحی و روانی پیدا کردم تا جایکه به توصیه خانمم با
حکیم ارتباط گرفتم که راهنمایی ام کند و می گفت حکیم به من خلاصه این توصیه
را نمودند که افکار منفی را از خود دور کنید و به توانایی های خود بیاندیش
و فقط در جهت مثبت و بدور از انتظار از افرادی که خیری از انها به تو نمی
رسد حرکت کن
و ایشان الان یکی از مدیران موفق کشوری هستند حال
من
هم می خواستم ضمن تشکر از شما و همه جوانان عزیز خواهش کنم بیایید
خبرنگاران را رها کنیم هریک چون خانم ماهک یک خبرنگار باشیم اگر نمی توانیم
سایت یا وبلاگی داشته باشیم افرادی مثل ایشان را یاری رسانیم خود بکوشیم
نه انتظار از کسانی داشته باشیم که نون به نرخ روز می خورند یا ...
این
پیشنهاد من است حداقل افرادی مثل من که توانایی ندارند می توانند حضور
داشته و خدا قوتی به شما ها بدهند کم کاری نکنند و حضور داشته باشند
به امید وطنی اباد
حمیده می نویسد :
بازدید 5 تا 6 هزار نفری از شیران شیروان ، خودش نشان دهنده اینه که مردم
اخبار مورد علاقه خودشون رو از شیران شیروان دریافت می کنن .
پس اصلا نباید به افراد مدعی خبرنگاری توجهی کرد . مهم خود شیران شیروان
ترگل بهادران می نویسد :
واقعا چرا خبرنگاران شهر ما اینطورین ؟
خبرنگارهای همه شهرها از کاه کوه میسازن و در شهر ما از کوه ، کاه درست میشه !!!
ماهک
جان ما هزار تا خبرگزاری داریم و خبرنگارهای ما با آنها در ارتباط هستند
چرا خبرها رو برای آنها ارسال نکردند چرا سخنرانی حکیم اصلا انعکاس پیدا
نکرد
حالا بر فرض یه خبرگزاری بخشی از اخبار ارسالی رو حذف بکنه دیگر خبرگزاریها چی؟
چطور
قبلا همین ایرنا یا خبرگزاری دانشجویان از حکیم ارد بزرگ به عنوان
بزرگترین فیلسوف جهان نوشتن حالا اصلا خیلی وحشتناک با اسم شناسنامه ایی و
لقب و این مضخرفات خبر ارسال میشه
بابا یکمی کلاس داشته باشین به شما
میگن خبرنگار ، چرا اینقدر نگارش متن خبرتون ناقص و ضعیفه ، هیچ پرستیژی در
اخبار مربوط به شیروان نیست .
در عصر ارتباطات که هر وبلاگ خودش یک بنگاه خبری هست از این کسانی که در شیروان مدعی هستند واقعا بعیده این رفتارها .
صدا و سیما که کلا باید گفت خداحافظ
روزنامه های استان هم که ...
حالا خبرگزاری های کشورمان هم عرصه ضعف اطلاع رسانی خبرنگاران ماست
کاش در فرمانداری یه دوره آموزش میزاشتن برای اینها
تا از تهیه یک خبر یاد بگیرن تا ارسال آن
الان شده اند منتقل کننده خبر
اینها خبرنگار نیستند
و به قول خانم ستار زاده فقط باید به این حال اشک ریخت
وهاب می نویسد :
بقول جناب حافظ : دولت از مرغ همایون طلب و سایه او ، زانکه با زاغ و زغن شهپر دولت نبود .
انشاله به زودی خبرنگاران دلسوخته و عاشق شیروان پا به این عرصه می نهند ، و فقط رو سیاهی برای خبرنگارهای فعلی میماند.
صبوری می نویسد :
یک معلم از ناحیه چهار آموزش و پرورش مشهد هستم که در مقطع ابتدایی انجام
وظیفه می کنم روز سه شنبه 5 خرداد یکی از همکارانم تماس گرفت و خبر داد
حکیم ارد بزرگ تشریف می آورند شیروان . قرار گذاشتیم تحقیق کنیم ببینیم آیا
حکیم از مسیر مشهد عازم شیروان هستند یا که خیر . و اگر اینطور هست از
فرودگاه تا شهر شیروان همراهیشان کنیم و از اندیشه متعالیشان کسب فیض
نماییم پس از تحقیق و جستجو در اینترنت فهمیدم متاسفانه حکیم یک روز پیش از
برگزاری همایش به شیروان می آیند . و امکان همراهی ما وجود ندارد برای
همین تصمیم گرفتیم خودمان صبح زود از مشهد به سمت شیروان حرکت کنیم .
اینجانب به اتفاق سه دوست و همکار دیگر که همگی از عاشقان و مریدان اندیشه
های بلند فیلسوف کشورمان حکیم ارد بزرگ هستند ساعت 6 صبح عازم شهر شما ،
شیروان شدیم . در بین راه پیوسته درباره نظریات و افکار حکیم بحث می کردیم
که البته نمی توان شرح آن را نوشت چون می ترسم نوشته ام آزار دهنده و خسته
کننده باشد من معتقد بودم رکن اندیشه حکیم ارد بزرگ بر مهربانی به دیگر
انسانهاست ، دو دوست دیگر بر شادی تاکید می کردند و یک دوست دیگر می گفت
آزادی مهمترین بخش کتاب سرخ حکیم است . پس از کلی سئوال از مزدم بین راه ،
توانستیم راه گلیل را پیدا کنیم البته چند باری هم یکی دو کیلومتری راه را
اشتباه رفتیم که خوشبختانه زود فهمیدیم و توانستیم باز به مسیر اصلی
برگردیم ساعت 11 و نیم بود که به محل همایش رسیدیم خدا را شکر که حکیم هنوز
سخنرانی نکرده بودند . و ما توانستیم شاهد سخنرانی حکیم باشیم . سیمای با
صفا و پر مهر حکیم ارد بزرگ ناخودآگاه چهره حکیم فردوسی پاکزاد و حکیم خیام
نیشابوری را در ذهنم تداعی کرد . با این که صحبتهای حکیم از فلسفه و حکمت
نبود اما شروع صحبتشان با تجلیل از آزادی و آزادگی بود و ارزش وطن ، خیلی
دنبال متن سخنرانی حکیم در گلیل بودم و این شد که وبلاگ با صفای شما را
پیدا کردم . آنروز با سخنرانی حکیم ما چهار نفر هم عاشق شهر شما شدیم و پس
از پایان مراسم و برگشتن به شیروان سراغ تپه باستانی ارگ را گرفتیم و
شیرکوه را که برایمان عجیب بود برخی از مردم با این اسامی چندان آشنا
نبودند و نمی توانستند مسیر را به ما نشان دهند اما خوشبختانه ما هر دو اثر
باستانی و طبیعی شهر شما را دیدیم و عکس گرفتیم . اگر سخنان حکیم ارد بزرگ
نبود شاید ما تا آخر عمرمان هم پی به وجود چنین موارد با ارزشی در شیروان
نمی بردیم . برایمان جالب بود ما چند سخنرانی آن روز دیدیم اما تنها کسی که
از این پتانسیلهای بلقوه شیروان سخن گفت همان سخنان کوتاه حکیم ارد بزرگ
بود .
چون حکیم در سخنانشان فرمودند شیروان بهترین شهر برای پایتختی
ایران است ما هم حسابی چند روز است در مورد شهر شما بررسی می کنیم جمعه
هفته آینده هم با دوستان جلسه ایی در این مورد داریم من خودم هر چه بیشتر
در مورد شهر شما دشت شیروان ، آب شیروان ، کشاورزی شیروان و همین طور به
لحاظ سوق الجیشی بررسی کردم دیدم شیروان بهترین موقعیت را برای این امر
داراست و شما شیروانی ها باید کمیته ایی در این باره ایجاد کنید و یک
سمینار با همین موضوع برگزار کنید باید کاری کنید که همه مسئولین در تهران
متوجه این پیشنهاد بشوند . به نظر من حتی اگر این پیشنهاد مورد قبول هم
قرار نگیرد اما همه از این پس به شیروان به عنوان یک کلان شهر بلقوه فرهنگی
و باستانی نگاه می کنند . و این می تواند در رشد و توسعه شیروان بسیار کمک
کند .
چیزی که من با تحقیقاتم در مورد شیروان به آن رسیدم و بر فرض در
همین نوشته شما در مورد خبرنگاران ضعیف شیروان خواندم، عدم داشتن اعتماد
به نفس بزرگترین مشکل شهر شماست . کاش از حکیم ارد بزرگ دعوت می کردید با
همین موضوع : (((شیروان بهترین گزینه برای پایتختی ایران))) سخنرانی کنند .
آنوقت کمیته های تخصصی در این باره ابراز نظر می کردند و در نهایت یک موج
خبری ایجاد می نمودید آنوقت دیگر مهاجرت از شهر شما برعکس می شد و می شد
شهر مهاجر پذیر . و امکانات هم خود به خود به طرف شهر شما هجوم می آورد .
من به عنوان یک فرهنگی با حرف های دلسوزانه خانم حمیرا ستارزاده موافقم اما
با گریه کردن موافق نیستم . باید یا همین خبرنگارانتان را درست آموزش دهید
و یا نسلی نو از خبرنگاران را به کار بگیرید . ما فارغ التحصیل ادبیات
فارسی کم نداریم مسئولین می توانند آنها را به رسانه ها معرفی کنند و
مصاحبه ها و کارهای خبری را به تیم های تازه بسپارند .
خدا را شکر که با سفر حکیم ما هم توانستیم با شهر زیبا و منحصر به فرد شما آشنا بشویم .
در
وبلاگ شما خواندم حکیم ارد بزرگ در نزدیک تپه باستانی و ارگ شیروان بزرگ
شده اند پیشنهاد می کنم همه آنها را موزه کنید مگر برای دکتر حسابی در
خیابان فرشته تهران موزه درست نکرده اند یا برای جلال آل احمد . خانه های
آنها الان موزه هست . شیروان باید یک برنامه درست برای گردشگری داشته باشد
تا مثل ما آدمها سرگردان نشوند .
به امید رشد و توسعه روز افزون شهر شیروان
دانشجو می نویسد :
درود بر شما هم وطن عزیز، من را به فکر فرو بردید، راستش من تا حالا تعریف
شهرمو از زبون کسی نشنیدم، خود اینها میتونه باعث نبود اعتماد بنفس بشه،
متاسفانه خودمون که به فکر خودمون نیستیم، از طرف شهرهای اطرافمون هم
تبلیغات منفی واسمون میشه.
از شما بسیار ممنون هستم بابت نظر زیبایتان، فکر کنم این نظرتون رو تک تک همشهریان تاثیر مثبتی میذاره.
مهدی می نویسد :
آاااااااااااااافرین به آقای صبوری با نظرات قشنگشون
به
نظر من بایستی انجمنی به نام انجمن حکیم ارد بزرگ و شیروان بزرگ بوجود
بیاد که اعضا در آن پیگیر این ایده ها و به نتیجه رسیدن آن باشد، و نماینده
ما مردم شیروان آقای دکتر عزیزی فکر میکنم میتونن این انجمن رو حمایت و
کمک کنند.
محمد جعفری می نویسد :
متن سخن اینجانب به عنوان نمایندۀ هیأت مؤسس فرهیختگان شیروان دردومین همایش در"گُلیل"
بسم الله الرحمن الرحیم
الذین آمنوا وعملوالصالحات طوبی لهم وحسن مآب(آیه29ازسوره رعد)
مرغ را بال میبرد تا آشین پرمردم همت است ای دوستان
بنام خداوندی که انسان را فکرت آموخت واختیار ومسؤلیت بخشید.
سلام به ارواح پاک شهدای اسلام ازصدر تا به امروزوروح پرفتوح رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی رضوان الله علیه.
وآرزو طول عمربا برکت برای رهبر معظم انقلاب.
باعرض
سلام وخیر مقدم به خدمت همۀ میهمانان گرامی وهمۀ عزیزانیکه دل درگروتعالی
وپیشرفت شهرستان عزیز مان شیروان ودرنهایت ، سربلندی ایران سرافراز دارید
ورنج سفررا به جان پذیرفته اید وبرگوشه ای از سرزمین گرانبهای خود گام
نهاده اید.
مقدم تان گلباران.
حضور بهمرسانیده اید تا میثاق بندید با
کسانیکه در روزگاران دور؛ برای حراست از سرزمین وایمان و ناموس خویش،
اینجارا آوردگاه خود قرار داده وبر زمین افتاده اندو به تاریخ پیوسته اند.
آنچه بجا ی گذاشته اند، خون پاک شان وسرزمین مقدس شان است.
همانند همۀ رزم آوران در همۀ عرصه های غیرت وشهامت وشهادت.
سروران گرامی!
امورز؛ پای بر سرزمینی نهاده اید که هنوزشیهۀ اسبان سرداران ومرز بانان غیوراین دیار، بگوش میرسد.
2
آنانکه از جان ومال خود گذشتند تا مایۀ افتخارومباهات فرزندان خود باشند.
آمده
ایم میثاق بندیم با همۀ نام به یادگار ماندگان.واعلام بداریم:اگر شما در
سایۀ شمشیرو تفنگ وایمان، از حدودو ٍغور ایران عزیز دفاع کرده وبه امانت
گذاشته اید؛امروز ، فرزندان راستین شمابازبان قلم ، وعلم وعمل،در عمران
وآبادانی وسازندگی وشکوفایی همه جانبۀ این مرزو بوم کمر همت بسته اند
وبدورازهرگرایش وعامل کسالت آوری؛ شادمانه وشجاعانه وبیدا، ازاین امانت
گرنبها به شایستگی پاسداری خواهند نمود.
خیزش تازه ای براساس علم و دانایی وهمبستگی وتوانایی وتجربه، برپهنۀ آنچه بیادگار مانده از غیرت پدران ومادران.
آری؛ امروز گام ، براین بام سرافراز نهاده ایم.
تا پیمانی بندیم براساس اتحادو اندیشه وعمل.
این تجمع؛ نماد چنین اندیشه ایست.
براساس
این تعهد انسانی؛ فرزندان وبرادران و خواهران شما همت کردند،با پشتیبانی
امام جمعه محترم به عنوان محور وحدت، نمایندۀ سرافرازوپرتلاش شهرمان جناب
آقای دکتر عزیزی،فرماندارمحترم ونستوه وبا صفای مان جناب آقای مهندس صفایی
وهمسویی شورای محترم وتمام مسؤلا نِ مسؤل ودلسوزشهرمان، همایشی در27 شهریور
ماه 93برگزار گردید ومورد استقبال شما عزیزان قرار گرفت.
برای اینکه
این اقدام تاریخی" اَبتر" نماند برادران وخواهران شما در محل فرمانداری
بار ها حضور پیدا کرده وبا کسب اجازه ازهمۀ شما؛ هیئت مؤسس انجمن فرهیختگان
را انتخاب و پیشنویس اساسنامۀ آن رابمنظورگسترش، پیشبرد، ارتقاء ونهادینه
سازی فرهنگ نخبه گرایی وشایسته سالاری وتوسعۀ کمی وکیفی نیرو های متخصص
وکار آمد تهیه نمودند.تا به امروز که به همت همۀ شما میهمانان ومسؤلان
گرامی که گوهر افتخارید، دومین همایش را با هدف انتخاب هیئت مدیره ومدیر
عامل نظاره گریم.
3
واز اینکه
در این هماهنگی، آقایان؛ دکتر عزیزی نمایندۀ تیزبین وتیز هوش،مهندس صفایی
فرماندار با کیاست شهر مان مارادر این هدف مقدس یاری دادند.واز آقای روحانی
معاونت محترم فرمانداروعضوهیئت مؤسس،وسایر اعضاء، آقایان: رحیمنیا،مهندس
نبی زاده،محبت پور،خانم قربانیان وخانم شفیعی ثانی که یک لحظه آرام نگرفتند
تاهمایش امروز را به تحقق بنشانند واینجانب محمد جعفری رابه عنوان عضوی
کوچک درجمع خویش پذیرفتند کمال تشکروقدر دانی را دارم.
وسپاس میدارم زحمات همۀ مسؤلان ونیروهای اجرایی وانتظامی را وبردستان تک تک شان بوسه میزنم.
باشد که این حرکت نمادین وتاریخی هیچگاه متوقف نماند تا به آیندگان سپرده شود.
یقینا چنین خواهد شد. چون، سکاندارشمایید .که هم فرهیخته اید و هم نخبه .
که این دو گروه ستارگان هر جامعه ای هستند به شرط اتحادوهمگرایی.
قابل
ذکر است،تکرار میکنم، قابل ذکر است:مهمترین عامل ایجاد این انگیزه وحرکت
زیبا، وجود زمینۀ مناسب همدلی ومدیریتی شهرمان درچندسال اخیر است که رهبر
معظم براین مهم تأکید دارند.
همواره شرایط مناسب وبدور از تنشهاست که موجب بروز خلاقیتها وابتکارونو اندیشی میگردد وآرزوی دیرینۀ ما جامۀ عمل میپوشد.
کیست که نخواهد شهری زیبا وجامعه ای سالم وتوانمند داشته باشیم؟
این اولین وبزرگترین تجمع کمی وکیفی ایست که با این هدف بی نظیر؛ درتاریخ شهرمان شکل گرفته است.
پس؛"میشود"واژه هایی چون،«نمیشودها ونمیتوانها»را ازاذهان بدورریخت.
آری؛ هم میشود وهم میتوان!
4
توانا بود هرکه دانا بود ویا بالعکس.
پایان سخن!
مگر
نه اینستکه همۀ ما ازبیکاری جوانانمان، اعتیاد گسترده،ناگواریها
ونابسامانیهای عدیدۀ اداری واجتماعی وازخود بیگانگیها وخود شیفتگیها
بیزاریم؟
پس؛اگرتا به امروز درخلوت خویش باخود "نق" زده ایم واز دیگران
طلبکار؛اکنون با رویکردی عملی به تذکرات قرآن کریم که همگان رامسؤل هم قرار
داده است تادربرابرناگواریهابی تفاوت نباشیم؛ پایپوشی پوشیم ازشکیب وپای
به میدان عمل گذاریم وجامعه را ازنابسامانیها دور گردانیم.که مسؤلیتها
میدان آزمایش مردان است.
بلبل به باغ وجغد به ویرانه تاخته هرکس به قدر همت خویش خانه ساخته
این
گوی و اینهم میدان.بپاخیزیم که فردا بسیار دیر است وشیروان وشیروانی چشم
به را ادای "دین"شما.چون هرکجا که رویم ایرانی هستیم وشیروانی.
گرکه حب الوطن زایمانست مایقینا زاهل ایمانیم
آری؛ ما یقینا زاهل ایمانیم.
والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته
جمعه: 8/3/1394